تماس با ما

فید خبر خوان

نقشه سایت

حتما به فکرتون رسیده که بعضی موقع‌ها حال نوشتن مقاله و پروژه ندارین ما برای راحتتر کردن کار شما مقاله و پروژه‌های همه‌ی رشته‌های درسی را در این سایت آپلود کردیم و با قیمت بسیار پایین شما میتوانید دانلود کنین در ضمن اینم بگم که هر روز سایت آپلود میشه و مقاله و پروژه‌های جدیدی در سایت قرار میگیره اگه پروژه مدنظرتون هم در سایت نبود میتونید به ما سفارش بدین تا به زودیه زود براتون آپلود کنیم


دسته بندی سایت

پر فروش ترین های فورکیا


پر بازدید ترین های فورکیا

پیوند ها

اشتراک در خبرنامه

جهت عضویت در خبرنامه لطفا ایمیل خود را ثبت نمائید

Captcha

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 12
  • بازدید دیروز : 28
  • بازدید کل : 33270

ايده آليسم


ايده آليسم

اين مقاله درباره نظريه فلسفي ايده آليسم است. ايده آليسم همچنين واژه اي در تئوري روابط بين المللي و در مبحث معاد مسيحي است.

ايده آليسم، مكتبي است كه ايده ها، يا تفكر تمام يا بخشي ضروري هر واقعيت كاملي را تشكيل مي دهد به طوريكه يك دنيا اشياء مادي در بردارنده هيچ تفكري نمي تواند وجود داشته باشد زيرا تجربه شده است يا اينكه يك "واقعيت" كامل نيست. ايده آليسم اغلب در مقابل ماترياليسم قرار دارد كه هر دو به گروهي متعلق است كه مخالف مباحث وجود ثنويت يا كثرت گرايي است. (توجه داشته باشيد كه اين تضاد بين ايده آليسم و ماترياليسم با پرسش از ماهيت چنين واقعيتي بر طرف مي شود كه هيچ ارتباطي با حمايت از استانداردهاي اخلاقي يا دوست داشتن ندارند).

ايده آليست ها و پديداري ذهني، تفكرات و تجربيات آنها را با وجود مرتبط مي سازد. ايده اليست هاي فلسفه متعاليه از ماهيت دانش تا ماهيت اهداف دانش صحبت مي كنند بدون بيان آندسته از اهدافي كه ايده ها را تشكيل مي دهند يا در ذهن فرد وجود دارد.

ايده آليستهاي عيني فكر مي كنند يا تنها يك دريافت كننده وجود دارد كه مشابه آن چيزي كه دريافت مي كند يا اينكه تفكر بالاترين درجه آزادي اراده و در نتيجه بالاترين درجه واقعيت را ممكن مي سازد. روانشناساني (چون leibmz) تصور مي كنند كه تمام عينيت هاي تجربه ذهني نيز هستند. يعني گياهان و مواد معدني تجربياتي ذهني هستند. اگر چه از هوشياري بشر بسيار متفاوت هستند.

ايده آليسم بطور كلي مكتبي متافيزيكي است كه در پاراگراف قبلي اجمالاً شرح داده شد. يك مكتب مجزا ايده آليسم شناخت شناسي (همچنين "روش ايده ها" ناميده مي شود). بر اين مطلب تأكيد دارد كه ذهنها فقط از ايده هاي خودشان آگاهند و آنها را درك مي كنند لي از اشياء خارجي. اين تفكر از طريق John locke ارائه شد كه قطعاً يك ايده آليست متا فيزيكي نبود. سخن Berkeley در مورد ايده آليسم متافيزيكي او در واقع درباره مشكلات جايگاه شناخت شناسي locke بود. اما ديگر ايده آليسمهاي متافيزيكي مؤثر از جمله ايده آليسم Leibniz, poltinus و Hegel اصولاً بر اساس ملاحظات شناخت شناسي نيستند.بنابراين "ايده آليسم" در كل يعني ايده آليسم متافيزيكي نبايد به روشي تعريف شود كه آن را وابسته به ملاحظات شناخت شناسي بداند.

روش فيلسوفانه غربي براي ايده آليسم از متفكران شرقي متفاوت است. در اغلب تفكرات غربي( اگر چه نه در متفكران مشهور غربي همچون پلاتو و هگل) ايده آل با دانش مستقيم ايده ها يا تصاوير ذهني مرتبط است. سپس معمولاً در معرض رئاليسم قرار مي گيرد كه گفته مي شود واقعيت در آن تجربه قبلي مقدم و مستقل از دانش ماست. ايده آليستهاي شناخت شناسي (از جمله كنت) بر اين مطلب اصرار مي ورزند كه تنها چيزي كه مي تواند مستقيماً براي چيزهاي قطعي شناخته شود، ايده ها هستند. در تفكر غربي به همانگونه كه در ايده آليسم ؟؟؟؟ و نشان داده شده است، مفهوم ايده آليسم مبني بر معني آگاهي بيشتر در اصل آگاهي زنده از يك خداي موجود در همه جا، بعنوان اساس تمام پديده ها است.

يك نوع ايده آليسم آسيايي، ايده آليسم Buddhist است.

تاريخچه: ايده آليسم تعدادي موقعيت فلسفي را با گرايشها و معاني كاملاً متفاوا نام مي برد.

ايده آليسم در غرب: Antiphon در اثر معروف او "حقيقت" انتيسفون مي نويسد: " زمان تفكر يا معيار است نه ماده". اين گفته، زمان را به عنوان عملكردي آرماني، دروني و ذهني نشان ميدهد تا اينكه يك شيء بيروني و واقعي. Plato اغلب در مباحث روزمره اش به يك(" ايده آليست") اشاره مي كند به دليل اينكه مكتب او در مورد "اشكال"كه قطعاً" ايده آليست "در مفهومي وسيع صحبت مي كند اما پلاتو اشكال را بعنوان موضوعي در همه اذهان تشريح نمي كند در عوض او مرتباً آنها را بعنوان داشتن وجود خود و مستقل تعريف مي كند بنابراين واضح است كه پلاتو به هر حال به يك ايده آليست "ذهني" مانند Belkeley نيست.

تمثيل پلاتو ازغار برخي اوقات بعنوان جلب توجه به مشكل شناخت "اشياء بيروني " تقسيم مي شود مشكلي كه descortest ، Berekely, Locke و ديگر فيلسوفان جديد به آن پرداختند اما اشكالي كه غار نشينان از آنها بعنوان شيء "خارجي" به روش صرفنظر مي كنند كه اشياء مادي براي متفكران جديد است. اشكال واقعيتهاي حقيقي هستند، اما به لحاظ مكاني خارج از ما نيستند، بعنوان اشياء مادي هستند. بنابراين اين مقوله كه تمثيل پلاتو به آن اشاره دارد كه چگونگي شناخت ما از واقعيت حقيقي (و در واقع خوب) است؟ كاملاً از مقوله جديد دانش اما از دنياي بيرون متفاوت است با اين وجود حتي اگر پلاتو علاقه خاصي به فلسفه جديد و بويژه فلسفه جرج Berkerly ندارد، پلاتو هنوز مي تواند يك ايده آليست غير ذهني باشد او معتقد است كه موضوع هيچ ربطي بوجود مستقل ندارد يا اينكه "واقعيت" كامل تنها از طريق افكار بدست مي آيد . برنارد ويليامزو ميلي برنيت بيان داشتند كه فيلسوفان يوناني هرگز ايده آليسم را بعنوان يك روش درك نكردند زيرا آنها مفهوم Descartes را از يك ذهن موجود بطور مستقل از دست دادند اما ويليامزو برنيت اين احتمال را در نظر نگرفتند كه پلاتو مي تواند ايده آليسمي چون كنت كه از ماهيت دانش تا ماهيت اشياء دانش صحبت مي كند يا همچون هگر كه انكار مي كند كه ماده "واقعيتي " كامل است. بدون كاستن اشياء مواد به ايده هايي در ذهن يا اذهان علاوه بر اين تئوري پلاتو از جداسازي روح و بدن را مي توان بعنوان شكل جديدتري از دوگانگي صحيحي دانست.

دانشمند آلماني نئوكنتاين پائول ناتورپ در تئوري پلاتو از ايده ها به بحث پرداختند "مقدمه اي بر ايده آليسم " كه پلاتو يك ايده آليست غير ذهني "غير مادي" بود حدودي كه تئوري كنت و متروپ از طرف برخي دانشمندان معاصر مورد هدايت قرار گرفت.

Schopeohaur درباره اين فيلسوف نو افلاطوني نوشت باپلوتينوس حتي به نظر مي رسد احتمالاً براي او اين باور در فلسفه غرب بود. ايده آليسم براي مدت طولاني در غربي حتي در آن زمان جديد بود.

به خاطر اينكه آموخت كه روح جهان را با مراحلي از ابديت به زمان با اين تعريف بوجود آورد: بدليل اينكه براي اين دنيا ديگر مفهومي وجود ندارد تا اينكه براي روح و ذهن در واقع آرمان گرايي زمان در دنياهايي بيان مي شود كه "ما نبايد زمان را خارج از روح يا ذهن بپذيريم" همچنين پروفسور Ludwig noire نوشت (براي اولين بار درفلسفه غربي ما ايده آليست را مناسب در پلوتينوس يافتيم ) كه او بيان مي دارد "تنها مكان يا فضاي جهان روح است" "زمان نبايد بعنوان وجودي خارج از روح تلقي شود" با اين وجود لازم به ذكر است كه مانند پلاتو اما بر خلاف Schopenhauer و ديگر فيلسوفان جديد پلاتينوس نگران اين نيست كه آيا يا چگونه ما مي توانيم به منظور شناخت اشياء خارجي فراتر از ايده هايمان برويم.؟؟؟؟ با نوشته هاي درباره دكارتز ؟؟؟؟ ادعا كرد:..... او اولين نفري بود كه به ما آگاهي داد مشكلاتي كه در آن تمام فيلسوفان اصولاً از آن زمان برگشته اند به ظاهراً مشكلات ايده ال و واقعي است اين سؤالي است درباره اينكه در دانش ما چه چيزي عيني است و چه چيزي ذهني و از اين رو ؟؟؟ چه چيزي قرار است توسط ما به چيزهاي متفاوت از ما نسبت داده شود و چه چيزهايي به خودمان نسبت داده مي شود بر طبق گفته دكارتز ما تنها چيزي را كه در هوشياري ماست مي دانيم ما به سرعت و مستقيماً تنها از حالات ذهني خودمان آگاه هستيم تمام دنياي بيروني بندرت ايده يا تصويري از ذهن ماست بنابراين احتمال دارد كه به واقعيت دنياي بيروني بعنوان تشكيل دهنده اشياي واقعي شك كنيم "من فكر مي كنم در نتيجه من هستم" تنها تأكيدي است كه مي تواند مورد شك واقع شود اين امر بدين دليل است كه خود آگاهي و تفكر تنها چيزهايي هستند كه در واقعيت بعنوان واقعي بودن تجربه مي شوند.

در اين روش دكارتز مقوله ي ايده آليسم شناختي را مطرح كرد كه آگاهي از تفاوت بين دنيا بعنوان يك تصوير ذهني و آرماني و دنيا بعنوان يك سيتم از اشياء بيروني است ؟؟؟ مال برانچه دانشجويي از مدرسه


مبلغ قابل پرداخت 18,900 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۱ آذر ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 382

مطالب تصادفی

  • اخبار مهندسي عمران
  • معاهده تركمانچاي
  • چجوری درس بخوانیم؟

با آرزوی موفقیت برای همه‌ی دانش آموزان و دانشجویان عزیز